تولد تولد
تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا
وجود پاکت اومد تو جمع و خلوت ما
تو تقویما نوشتیم تو این روز و تو این ماه
از آسمون فرستاد خدا ۱ ماه زیبا
تولدت مبارک
عزیز دلم پسرک من تولدت مبارک
امسال شما شمع 3 رو فوت کردی الهی 103 رو فوت کنی
عشق منی جون منی فدات شم فدای اون چشات شم
عشق میکنم میبینمت عزیزم کاش بدونی بدون تو میمیرم
پسرم باورم نمیشه 3 ساله که در کنار شما اسم مادری رویدک میکشم وای خداجونم چه جوری شکرت کنم با دادن این پسر نمونه
ببخشید دیر به دیر به سایت سر میزنم باوجود شیطنتات بازم خوبه میتونم مطلب ونوشته برات بزارم
عزیز دلم چون هم خونمون کوچیکه هم تو ماه صفر تولدت افتاده نتونستیم برات جشن بزن وبکوب بگیرم
به خاطر همین دوتا تولد مجزا برات گرفتیم
1دونه برای خانواده من و1دونه برای خانواده باباجون
خیلی خوب بود با خانواده من همگی رفتیم یه سفره خونه باحال یه سفره خونه ای که همش الاچیقای شیشه ای بود ولی ما گفتیم تولد یه اتاق بزرگگگگگگگگگگگگگگ که واقعا با مزه بود بهت اختصاص دادن مثل خونه بود عالی وراحت انجا خاله نرگس با همسرش عمو میلاد وخاله فاطمه با همسر بسیار مهربونش عمو اصغر و اقا جون وعزیز ودایی امیرحسین شیطونت و مادر بزرگ من یعنی همون ننه دور هم جمع شدیم وحسابی خوش گذروندیم خیلی خوب بود وای وقتی شما کادوهای مورد علاقتونو دیدید یکسره بابا رو بوس میکردی و میگفتی دست شما درد نکنه برام تولد گرفتی خداجون دوستدارم خیلی منو بابا کیف میکردیم که شما با این کوچیک بودنت میفهمی که همه اینارو خدا برات نوشته همش میگفتی خدا جون دوستدارم وهمش از همه تشکر میکردی
کادو عزیز و اقا جون 100 هزار تومن پول بود که برامون خیلی با ارزش بود
کادو دایی جون دستگاه گیم 2 برات کادو داد که خیلی دوستداری پای تی وی بشینی ویکسره بازی کنی واردی اساسی
کادو خاله نرگس وعو میلاد یه ماشین کنترل خیلی بزرگه از اون فرمون داراش که حالا حالا زوده برات میترسم خرابش کنی گذابمش تو کمد گفتم بهت جا گذاشتیم تو سفره خونه مونده
کادوی خاله فاطمه وعمو اصغر که مارو غافل گیر کردن وخرید کادوی منو بابا جونو به کنسل انداختن رسوندنیه دوچرخه بود اخه منو بابا جونم برات میخواستیم دوچرخه بخریم که دیدیم اینا زحمت کشیدن
منو بابا جونم برات یه گربه سخنگو یه ماشین شارژی و 500 هزار تومن پول بود که به پس اندازات اضافه شد
و خیلی روز به یاد موندنی شد خیلییییییییییییی حالا عکساشو سر وقت میزارم
بریم خونه مامانی یعنی خونه باباجون
وای که اقا جون خدا بیامرزتت جات حسابی خالی بود خیلی جای خالیتو حس میکردم خدا بیامرزتت
ما فقط تو مهمونی تونستیم عمو مجتبی با خانواده محترمش وعمو مهدی با خانواده محترمش و مامانی رو کنار شما داشته باشیم واز دوتا عموهات عمو حسین ومحسن خبری نبود که اونم علت داره شما بچسب به همینااااااااا که کنارت بودن نمیخواد علتشو بدونی
بابا جون زحمت کشید وهمه رو تو خونه یه شام اساسی داد و به شما با شیطنتای سارا دختر عموت کمی سخت گذشت همش گریه میکردی منم دلم کباب میشد ولی بازم خوب پیش رفت
مامانی 200 هزار تومن کادو داد
عمو مجتبی وخانواده 100 تومن
عمو مهدی هم 100 تومن دست همشون درد نکنه جبران کنیم براشون
عزیزم نمیدونی چقدر منو بابا به داشتن پسر با ادب وفهمیده مثل شما چقد احساس غرور وافتخار میکنیم دوستداریم به امید تولد سال دیگت تو خونه بزرگگگگگگگگگگگگگگگگ و مهمونی توپپپپپپپپپپ