ماهان دستشو میخوره
سلام نفسم
امدم بهت بگم که چقدر عاشقتم اخه نمیدونی با کارات منو بابایی رو سر ذوق میاری اخه دوباره بردمت دکتر اخه دیگه منو بابایی از اینکه توانقدر زور میزدی نگران شده بودیم وهم میخواستم به دکترت بگم که خیلی دستتو میخوری وقتی رسیدیم مطب تو انچنان ملچ وملوچی راه انداختی که دکتر با دیدنت کلی خندیدو گفت این نشونه اینه که اقا پسر تون شکمش نفاخ و برات یه دارو تجویز کرد که دیگه زور نزنی و به منم گفت که باید دستکش دستت کنم که به دست خوردن عادت نکنی واقعا دستش درد نکنه از وقتی دارو بهت میدم دست از زور زدن برداشتی ولی تا دلت بخواد باد شکم که خارج میکنی اونم چی با صداهای خیلی بلند که منو بابایی با تعجب بهت نگاه میکنیم که از نی نی مثل تو بعید باد شکم به این بلندی و بعد کلی میخندیم و وقتی هم دستکش میکنم تو دستت که دیگه دستتو نخوری میبینم نه بابا تو از ما هم زرنگتری با اون لثه های اناری رنگت دستکشو از دهنت بیرون میکشی و شروع میکنی به دست خوردن و منم دیدم که نمیتونم با دستکش کردن تو دستت جلوی خوردنتو بگیرم دیگه دستکش دستت نکردم چون وقتی دستکشو میکردی تو دهنت کلی پورز میرفت تو دهنت ولی همش مواظبتم که دستتو تو دهنت نکنی وقتی هم دستتو میزاری تو دهنت وقتی دستتو از دهنت بیرون میکشم برای اینکه بزارم این کارو دوباره بکنی کلی برام میخندی و با صداهای جدیدی که از خودت در میاری منو به خنده در میاریاصلا باورم نمیشه که تو نیم وجبی چطوری اینکارارو میکنی مثلا جدیدا وقتی در حال دست خوردنی من سرمو از سمت تو برمیگردونم که مثلا حواسم به تو نیست که خودت خسته بشی و دستتو در بیاری میبینم که تو با صداو جیغ های بامزه ای که تازگی یاد گرفتی که با این کار به ما میخوای بگی که بهت نگاه کنیم یا باهات بازی کنیم در میاری و وقتی بهت نگاه میکنم شروع میکنی به ملچ و مولوچ کردن دستت وبا هر دفعه کشیدن دستت از دهنت کلی میخندی بعضی وقتها انقدر از ته دلت میخندی که نفست بند میاد و تو هم هی دستتو میکنی تو دهنت که دوباره من یا بابا دستتو از دهنت در بیاریم وتو به ما ثابت میکنی که این کارت فقط برای بازی کردن وجلب توجه کردن به خودت انجام میدی ومنم حیفم امد که از این کارت عکس نگیرم و این عکسو گرفتم تا ببینی