ماهان عشق بابا و مامانماهان عشق بابا و مامان، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

ماهان نفسی

ماهان وویروس

1392/4/24 18:52
نویسنده : مامانی
1,642 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام پسر نازم سلام جیگر مامان سلام بیحاله مامانخجالت

عزیزم ببخشید که خیلی دیر امدم برای به روز رسانی وبلاگت ولی خوب چیکار کنم خیلی بعد مریض شدی ومنو درگیر خودت کردی الهی دردت به جون مامان بیفته نبینم اینجوری مریض باشینگران

عشقم هفته پیش روز دوم رمضان تصمیم گرفتم به خانواده بابایی افطار بدم همرو دعوت کردم چون خونمون کوچیک بود همرو خانه مامانی دعوتشون کردم هر کاری کردم مامان خودم یعنی عزیز شمل قبول نمیکرد که اوناهم باشن میگفت مارو یه موقعه دیگه دعوت کن تا اینکه شب قبل مهمونی داشتم ژله ودسر اماده میکردم یهو وقتی به شما که خواب بودی سر زدم دیدم بله حسابی تب کردید چشمفکر کردم برای دندونتونهنیشخندووقتی لثه هاتونو چک کردم دیدم نه نه ورمی نه سفیدی لثه ای اصلا نیست گفتم نکنه به خاطر کم کردن شیرتونه اخه داشتم 2 روز شمارو فقط موقعه خواب شیرتون میدادم گفتم هم غذا خورتر میشید هم از شیر اروم اروم گرفته میشید اخه خیلی راحت شمارو از پوشک گرفتمتشویق گفتم شاید از شیر هم بگیرمتون خلاصه تبتون قطع بشو نبود تا اینکه طوری شده بود که انرژی منفی که بهم دست داده بود همه کارهای مهمونی رو خراب میکرد ژله هام درست از اب در نمیومد منم که حساس دوباره از اول درست میکردم دیگه وقتی داشتم برای افطار اش درست میکردم چون اولین بارم بود عزیز وقتی متوج شد شما حالتون خوب نیست ومنم کلافه ام گفت میام یه سری به اشت میزنم میرم نکنه خرابش کنی وقتی امد دیگه بابا نذاشت بره زنگ زد به اقاجون گفت شما هم بیایید افطار خونه ما هستید اولش خاله ودایی یکم لج کردن گفتن نه ولی وقتی بابا یه داد بلند کشید گفت که اگه نیایید دیگه منم خونتون نمیاممشغول تلفن همشون راضی شدن بیان 

 خلاصه جونم برات بگه شب مهمونیمون به خوبی تموم شد ولی تب شما بیشتر شد طوری که یهو کف دستاتون شروع کرد دون دون شدن همه گفتن ابله مرغونه دیگه من همش شمارو چک میکردم وبا استامینوفن تبتونو پایین نگه میداشتمخمیازه تا صبح که جمعه بود چون دکتر شما فقط روزهای جمعه نیست مجبور شدم ببریمت بیمارستان لاله میگفتن دکترهای خوبی دارن وقتی با بابا جون بردیمت گفت نه ابله نیست یه ویروسه همین فقطم بهتون دارو استامینوفن ودیفن هیدرامین داد خیلی شاکی بودمکلافه نه راهنمایی کنه برای غذا خوردنتون نه چیزی گفتم هیچی حالیش نیست صبح میبرمت پیش دکتر خودت صبح که پاشدم دیدم وای تمام کف دستات وپاهات وزبونت پر شده از دونه هایی تاولی شکل اخه فدات بشه مامان شبش به خاطر اینکه نمیتونستی شیرمم بخوری زار زار گریه میکردی وقتی صبح لثه دهنتو دیدم دلم برات کباب شد طوری بود وقتی میخوابیدی برات گریه میکردم گریهوقتی بردمت پیش دکترت مطمئن بودم میگه ابله است تا شمارو معاینه کردن گفتن نه ابله نیست این یه ویروسه که فقط با تب شدید شروع میشه وبا دون دون شدن فقط فقط پا کف دست وزبان وحلق پایان پیدا میکنه منو میگی خیلی ناراحت شدم گفتم بیچاره بچم انقدر زجر کشید اخرم ابله نشد که راحت بشه دکترت خیلی ماهه انقدر قشنگ برات دمنوش تجویز کرد که با خوردنشون کلی تغییر کردی ولی هنوز تاولهای دستت وپاهات همنجورین یکم بهتر شدن  ولی دهنت خوب شده  ولی فقط دکترت ناراحت بود که وزن کم کرده بودی برات ازمایش نوشت گفتم دکتر به خاطر همین دوروز مریض بودنش لب به هیچی نزد به خاطر اینم ممکنه باشه ولی برای اطمینان بیشتر برات ازمایش خون نوشت حالا قرار جمعه با بابا جون ببریمت ازمایش بدی انشالله که چیزی نیست ولی خیلی نگرانتم

 

دیگه برات بگم عاشق تاب بازی شدی یه روز درمیان پارک میبرمت خیلی بهت خوش میگذره همیشه تو پارک ازم میخوای برات بلال بخرم نمیدونی با چه ذوقی بلال میخوری

عاشق بازی فوتبالی دوستداری با بچه ها فوتبال بازی کنی

از حرف زدنتم که اصلا خبری نیست هر چقدر باهات کار میکنم انگار نه انگار

عشقم دیگه راحت خودت میای بهم نشون میدی که دستشویی داری میبرمت دستشویی فقط نمیدونم چرا میترسی بشینی سرپا دستشویی میکنی ولی دوستداری خودت خودتو بشوری ای جونمممممممم

دیوانه وار بستنی دوستداری یه روز تو یخچال نباشه میزنی زیر گریه منم مجبور همیشه برات بگیرم از نوع شیریش

 خانه رو حسابی ویران میکنی ولی وقتی میخوام جمع کنم پابه ام کار میکنی دوستدارم هورارتاااااااااااااااا

دیگه میترسم الان بیدار بشی نتونم عکساتو بزارم بریم فعلا سراغ عکسا وقت شد دوباره مطلب میزارم

 

بقیه ادامه مطلبهههههههههههههههههههههههه 

 

پسرم مستقل شده خودش از پله های سر سره میره بالا سر میخوره ومیاد

اینجا هم شبی که خوابیدی تب کردی داری تو قابلمه ای که میخوام فردا اش بار بزارم بستنی میخوری واعدا در میاری

راستی اینجا بستنی نداشتی بخوری یدونه لواشکی بود که برای من بود گیر دادی بستنی میخوای منم گفتم شاید اینو بدم چون ترشه نخوری ولی نگاه با چه ولعی میخوری

راستی نمیدونم چرا صبحها به سختی از خواب بیدار میشی طوری که گریه میکنی اخه من میبینم ساعت شده 12 وشما بیدار نشدی بیدارت میکنم لجت در میاد چند وقت پیشم منو بابایی بیدار شدیم دیدم نه بابا شما بیدار بشو نیستی باباجون امد بیدارت کنه ولی ببین چه شکلی خوابیدی دلت نمیاد از رختخواب جدا بشی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

فاطمه مامان آیلین
25 تیر 92 0:38
الهی من بگردم که اونجوری مریض شدی ایشالا دیگه پیش نیاد قربون اون بلال خوردنت وای ماهان اون عکس آخریه محشره ... چه مدل خوابیدنه عشقمممممم ؟


خدا نکنه خاله جونم
خاله جون خوابش بیاد روی سنگم میخوابه
مامان بهی
25 تیر 92 12:57
ای جانم و خاله فدات شه
نبینم که مریض شدی ماهان خوشمل
چه مامان زرنگی داری روز دوم رمضان مهمونی میده


خدا نکنه
خاله جونم به خدا خونم بزرگ بود هر روز مهمونی میدادم عشق مهمون دارم
مرضیه مامان امیرحسین
25 تیر 92 13:32
عزیزدلم چرا تب کردی خیلی ناراحت شدم صورت خوشگلت نبینم غمگین باشه انشالله زود خوب شی خاله جونم بوسسسسسسسس
راستی چگده کفشات خوشگلههههههههه


خاله جونم مریض شدم خیلی مواظب امیرحسینمونم باش
نیلوفر
25 تیر 92 15:29
سلام
الهی بمیرم،ایشالا زودتر این ویروسای لعنتی از بین برن که باعث شدن گل پسری انقد لاغر بشه،ای جانم با این پشمک خوردن و وای بلال خوردنت که دیگه نگو،وروجک ماه رمضونی دهنمو آب انداختی،ولی ماهان جونی خودت خوردنی تر هستیا
بوس بوسی


خدانکنه خاله جونم خودم برات میخرم چه رنگیشو میخوای
مامان اراد
26 تیر 92 16:38
انشالا که همیشه سلامت باشی بلا ازت دور باشه عزیزم فکر کنم دکتر ماهان جان گیاهی هستن ازشون راضی هستین اگه ممکنه ادرسش و تلفنش را برام بزارید ممنون میشم


اره خاله جونم دکترش ماهه اکثرا داروهای گیاهی تجویز میکنه یعنی خدایی تشخیصاش بدون ردخوره
مامان اراد
27 تیر 92 9:25
عزیزم گفتم ادرس و تلفن دکترت رو بهم بده لطفا اراد منم مریضه نمیخوام انتیبیوتیک بدم اگه ممکنه تلفن خودتم بده ممنونم


عزیزم فرستادممممممممممممممممممم
مامان اراد
28 تیر 92 12:31
عزیزم به دستم نرسید لطفا بیا تو یکی از مطالبم تو قسمت نظر برام بزار یا شماره تلفن من 09123989834 هستش اسمم اذر هستش باهام تماس بگیر من احتیاج به یه دکتر گیاهی دارم ممنون میشم ازت
sanaz
29 تیر 92 8:11
www.myninishop.com
مامان ایدین
29 تیر 92 16:12
آخ مامانی دلم کباب شد ماهانم مریض شده الهی دیگه هیچ وقت مریضیتو نبینیم عزیزمماشاا...چه تیپی زدی خالهشما هم که داری لاغر میشی میگم خاله مردی گفتن ؟؟نفسی گفتن؟ایشالا تنت سالم باشه گلم
محدثه مامان محمد
31 تیر 92 11:11
سلام ماهان جون خوبی خاله خدا بد نه مریض شدی ان شااله زودتر خوب بشی به مامان بگو نگران نباشی چیزی نیست راستی ایکاش خواب تو رو هم محمد داشت شش صبح بیداره شب هم 12 می خوابه چه لباس و کفشای نازی مامانت واست خریده به مامانت بگو از طرف من یه بوس ابدار تو رو بکنه یه چیز دیگه خیلی قیافت و رفتارات شبیه محمد
مامان ترنم کوچولو
31 تیر 92 18:49
ای جووووووووووووووووونم عزیز خاله ایشالله که زودی خوب شی ملوسکم.الهی معلومه عخشم لاغر شده.ترنمم تا 1 روز فقط یه روز مریض میشه کلی لاغر میشه و پا چشمش گود میفته الهی سلامت باشی و شاد همیشه نازنینم
مامان ماهان نفسی
2 مرداد 92 2:27
ممنون از نظرهای قشنگتون شرمنده به خدا وقت نکردم تکتک جوابتونو بدم دوستوندارم 1000تا
مامان بردیا
3 مرداد 92 19:03
. . ¸,’ ¸,. . ¸ `-,”~-~’,¸,.¹-~-._¸,.سلام . . . . ) . ‘”¨ . .):. .`-,;:.`,’;;‘¸,.¹¯¸¸,.- . . .,-’ , , , , ,-‘;:.. . .`-¸;:.`,’--~’`,¯-.,¸_, . . (. ,•¸,-~’¨|;;;::.. .. . “-,;:/,`,-~-~¬¯. . . . . . .¸,..,¸ . . . . .¸,.-~--.¸_ . . . ¨`” . . . .|;;;:::.. . .. . ¯¯`*¬~---~~¬¬”``~-,;:;;`”~--~”:;;::,-“’’``¯¨` . . . . . . . . . \;;;::… . … , زود بيا آپمو ببين .... ¨`-,;;:;;::;;::;:;:`¬~-.¸ '``````````````/;;;:;::… ,, ..:;, :… ,, .. :;,:;,. . ., ¸ . . . .`,;;:;:::;:;:;;-~”`¨ , . . . . . . . .|;;::;:... .:; .:;;¸ . . ,, ..:;,, .. :. . ..:’ .. . . |;;::;;:;:;;”-~¬~-.,¸.-~’ . . . . . . . . . \;;::.. . `` .:;;;, . . . ,, ..:;, :… ,, .. :. . . . ,’`”~-,;;:;:;;.¸.,~--“`¨ . . . . . .¸.-~¬”`,-‘;:. . ..:;;::... .. .. . .. ... ..:;;. . . . .,’ . . . .`”*”`¯ . . . . . l’:,~-¬`;;:¸.-~¬”```”¬~--~¬, ..:;;¸-‘¨¯`\;:.. ./ . … . . |`|/`”,-‘¯ . . . . . . . . . . . . .`,.::;;\ . . . `,;:.\ . . . . . .l,/`/,.¸ . .با اين اسب بيا . . . . ).::;;\ . . . .`¸;:`, . . . . . ./ (-.¸ ) . که زودتر برسي ..-“.:
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ماهان نفسی می باشد