ماهانم روز تولدت باز روز به دنیا امدنتو برام یاداوری کرد
وجود تو تنها هدیه گرانبهایی بود که خداوند من را لایق آن دانست
و هدیه من به تو نازنین قلب مادری است که فقط برای تو میتپد
عاشقانه و صادقانه دوستت دارم و سومین ماه تولدت را تبریک میگویم
تولدت مبارک
عشقم نمیدونی که چقدر خوشحالم که ٩٠روزه شدی ولی نمیدونم خودت هم این حسو داشتی که 3ماه پیش چنین روزی متولد شدی اخه خیلی برای من و بابا جالب بود تو دقیقا صبح ساعت 3:10دقیقه از خواب با یه گریه کوچیک بلند شدی وهم زمان منو بابا باهم از خواب پریدیم و جفتمون بهت نگاه کردیم وگفتیم چیه تو هم فهمیدی امروز تولدته تو هم با نگاه قشنگت لبخند زدی ویه اقو ..اقو کردی و با یه خنده قشنگه دیگه برگشتی به سمت بابایی نگاه کردی وشروع کردی با بابا صحبت کردن نمیدونم چرا اصلا دوستنداشتی بابا بخوابه وقتی بابا چشاشو میبست تو گریه میکردی خلاصه مارو تا ساعت 5بیدار نگهداشتی و فقط میخواستی باهات بازی کنیم وقتی هم بعد از کلی شیطنت خوابت برد بابا که داش ت ساعت 7میرفت سرکار چشاتو باز کردی و به بابا ذول زدی وباباهم کلی باهات بازی کرد وقربون صدقت رفت ولی با رفتارت کاری میکردی که بابا دلش نمیخواست بره سرکار مثلا وقتی داشت لباس میپوشید تو یجوری حرف میزدی که بابا میگفت:چیه پسرکم دلت نمیخواد بابایی بره سرکار توهم انگار که کاملا حرف بابارو فهمیده بودی هو هو ...اقو اقو میگفتی که بابا برات ضعف میکرد اخه دلبرکم کلی جیگر شدی
ووقتی بابا رفت تو کلی گریه کردی منم هر جوری که میشد ساکتت کردم و اخرم من کلی باهات ور رفتم وخسته شدی وبعد از شیر خوردن به یه خواب شیرین فرو رفتی