ماهان عشق بابا و مامانماهان عشق بابا و مامان، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره

ماهان نفسی

چرا اسمتو گذاشتیم ماهان؟

سلام مامانی میدونم خیلی وقت بود که تو دفتر خاطراتت چیزی اضافه نکرده بودم اخه بعد از فوت وحید پسر عمه اصلا دلو دماغی نبودولی حالا که اومدم میخوام جریان گذاشتن اسم ماهانو برات تعریف کنم این جریان بر میگرده به سال١٣٨٤                   اخه منو و بابایی وبا هم همکار بودیم جفتمون تو کار موبایل بودیم ولی تو ٢دفتر جدا از هم ١سالی بود باهم کار میکردیم ولی اصلا همدیگرو ندیده بودم تمام ارتباط کاریمون با تلفن بود تو کار موبایل هم همه این نظرو داشتن که خانمهایی که تو این کارن نباید از اسم اصلی خود استفاده بکننن به خاطر همین خیلی ها اسم کاری یا همون مستعار دا...
25 بهمن 1390

واکسن 2ماهگی ماهان مامانوعذاب میده

سلام گل پسرم نمیدونی چقدر دارم عذاب می کشم اخه نمیدونی یه مامانی داری که خیلی درمقابل درد کم تحمل نه برای خودش بر عکس در مقابل دردای خودش خیلی دیر صداش در میادولی وای به روزی که بفهمم نی نی خودم یا هر کس دیگه ای درد داره داغون میشم حالا که میدونم فردا موقعه واکسن تو گل پسرمه دارم دیوانه میشم من وبابات اصلا تو زندگیمون مشکل خاصی با هم نداریم ولی تنها مشکلی که باباتو خیلی عذاب میده این اخلاق منه همیشه هم بهم میگه من به فکر خودتم خودت بیشتر داغون میشی راستم میگه ولی دست خودم نیست اخه سر ختنه کردن کلی گریه وزاری میکردم میگفتم نمی خوام ختنه اش کنید بچه ام  درد میکشه انقدر گریه میکردم که موقعه عملت دکتر منو بیرون کرد گفت اگه تو ...
10 بهمن 1390

ماهان واکسن دو ماهگی رو زد

سلام گل پسرم نفس مامان                                                ١٠/٩/٩٠ دیروز بابا به خاطر اینکه تو واکسن داشتی سر کار نرفت موند پیش منو تو ساعت ٩:٣٠دقیقه صبح رفتیم دنبال مامانی صدیقه بعد رفتیم بیمارستان رسول اکرم بعد از چکاب ٢ماهگیت یه پرستار از خدا بی خبر واکسنتو برات زد بازم من مثل جریان ختنه کردنت تو اتاق نرفتم چون طاقت دیدن اینکه به تو سوزن میزدن رو نداشتم بابا ومامانی بردنت واکسنتو زد...
10 بهمن 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ماهان نفسی می باشد