ماهان و گردش تو محوطه
سلام عشقم همه کسم مامان دیونه وار عاشقته
عزیزم امروز خیلی بهونه گیر شده بودی منم تصمیم گرفتم ببرمت تو محوطه بچرخونمت اخه بیچاره بابایی خسته وکوفته از سرکار که میاد شما براش خودتو لوس میکنی وبابایی هم شمارو میبره با کالسکه دورتادورمحوطه میچرخونه تا خوابتون ببرهومنم گفتم همین کارو بکنم وشمارو سوار کالسکه بردم تومحوطه چرخوندمت کلی حال کرده بودی ولی من همش میترسیدم اخه تو محوطه ما هرکسی از خانه که میاد بیرون به جای بچه یا سگ بقلشه یا گربه منم خودم از گربه بدم نمیاد همیشه بهشون غذا میدم ولی از اون وقتی که شما قدم رنجه فرمودید میترسم برم پیششون میگم نکنه یه وقت مویی یا عطسه ای بکنن و باعث بیماری شما بشن وبه خاطر همین خیلی مواظبت بودم ولی خدایش هم هوا خیلی خنک بود و شما با اون چشای قشنگت کل محوطه رورصد میکردی وبا صدای بلند جیغ میزدی منم این چندتاعکسو به یادگاری برات گرفتم
بقیه عکسها در ادامه مطلب نگذرید ببینید
اینجا گل پسرم در حال رسد کردن محوطه