امدم با کلی حرف
سلام عشق مامان من فدای همه مهربونیات مرد خودم عزیزم میدونم خیلی دیر به دیر میام به خدا دیگه شما بزرگتر وفرصت کمتر دارم که پای نت بشینم ولی الان خیلی حرف دارم انقدر زیاد که نمیدونم برسم بابرات بنویسم یانه ولی از مسافرت 1 هفته ایمون به تریز شروع میکنم که خیلی خوش گذشت عالی بود اخه پسر عمه بابا انجا سفره خانه سنتی خیلی شیکی زده بود که اکثرا میرفتیم انجا وبهش ما هم خیلی خوش می گذشت اخه خدا بیامرز عمو بابا که فوت کرد پسراش همه ارثاشونو گرفتن واین اسیاب قدیمی که توی یه باغ بود به پسر عمو بهروز بابا رسید که اونم کار خیلی عالی کرد که اونو صفره خانه درستش کرد ودست به اسیاب نزد انجارو هم موزه کرده تمام وسایل باباش از سیگار تا کلاه سرشو هم برای ی...
نویسنده :
مامانی
15:24