اخ جونم یه مهمون
سلام عشقم عزیزم امروز یه مهمون مثل خودت نازو قشنگ داری
امروز پارسا جیگر با مامان و باباش خانه مارو قابل دونستن وبه خانه ما امدن نمیدونی چقدر با دیدنشون خوشحال بودیم بازم مثل همیشه شما شیطون و جیغ جیغو ولی اقا پارسا ساکت و اروم ولی خیلی با حال بود همش دوست داشت باهاش حرف بزنیم واونم مثل شما برای ما دلبری کنه
خیلی بامزه بود وقتی پارسا شیشه میخورد شما با تعجب بهش نگاه میکردی و همش اون زبون کوچولوتو در میاوردی بیرون به منظور اینکه دلت از اون چیزی که اقا پارسا داره میخوره میخواد شکلک در میاوردی منم که اصلا طاقت اینکه شمارو اینطوری ببینم سریع برات تو شیشه کمی اب نبات وعرق نعنا ریختم وبهتون دادم ولی بلد نبودی با شیشه چیزی بخوری کمی باهاش سرو کله زدی و ولش کردی
کلا خیلی بهمون خوش گذشت هم با پارسا جون وهم با مامان وباباش روز خیلی خوبی بود ومنم چند تا عکس از شما گل پسرا گرفتم تا فقط خاطرات اون روز رو برامون حفظ کنه
بقیهههههههههههههههههه عکس ها در ادامه مطلب
ماهان وپارسا دست هم گرفتن و بهم دارن میفهمونن که ما با هم دوستیم
پارسا و ماهان در حال خوابیدن ساعت 2 شبه اصلا هم فکر خواب ندارن
مصبح از خواب پاشدن ودارن بازی میکنن