تولدت 5ماهگیت مبارک عشق مامان و بابا
وقتي که پاتو گذاشتي روي اين زمين خاکي
تموم گل هاي عالم شدن از دست تو شاکي
خدا هم هواتو داشته ، تو رو با گلا سرشته
با تو دنياي پر از درد ، واسه من مثل بهشته
٥ماهگیت عزیزم مبارککککک.
عزیزم ماهانم اهنگ صدات بهترین ترانه زندگیمه که هیچ وقت از اهنگت خسته نمیشم وبرام تکراری نمیشه وخودت میدونی نفسات تنها بهانه برای نفس کشیدنمه و وجودت تنها بهانه برای زندگی کردنمه پس عزیزم بهترین ترانه زندگیم با من بمان تا زنده بمانم
عشقم نمیدونی وقتی اون دستای قشنگتو تو دستام میگیرم وبه اون چشای نازت که مثل دریا میمونه بهت نگاه مکنم یاد میره که من کیم و کجام حس میکنم تازه از مادر متولد شدم وهیچ دردو غمی ندارم و کاری جز تو ندارم و فقط یک کلام یک کلام میگم خدایا شکرت و دستهای قشنگتو غرق بوسه میکنم
نفسی تولدت مبارککککککککککککککککککککککککک
امروز ٥ ماه که پیش منو بابا امدی تو بهترین هدیه برای ما بودی از سمت خدا امروز خانه مامانی صدیقه شام دعوت بودیم بابا هم که میدونست شما امروز تولدته یه کیک برات گرفت تا در کنار مامانی و عمو مهدی ودختر عمو زهرا یه جشن کوچیک بگیریم اخه عمو حسینینا که شام دعوت بودن زود رفتن خبر نداشتن که ما برات کیک گرفتیم و بابا هم به زهرا گفت بمون اخر شب ما میرسونیمت خلاصه دردت به جونم نمیدونم چت شده بود که اصلا دوستنداشتی با کیک ازت عکس بگیریم منم که دیدم خیلی بد انوقی میکنی ٢تاعکس گرفتم دیدم نه بابا ساکت بشو نیستی اعصابم بهم ریخت وگوشیمو گذاشتم تو کیفم وبهت گفتم راحت شدی مامانی دیگه عکس نمیخوام بگیرم حالا ساکت میشینی شما هم با یه نیش خند بهم فهموندی که بله شما امشب با دوربین مشکل داری و منم که هی میخواستم از سارا دختر عمو مهدی با شما یواشکی عکس بگیرم نمیدونم شما چه حسی بهتون دست میداد که میفهمیدی وشروع میکردی به جیغ زدن ماهم تسلیم شدیم وعکسی نگرفتیم حالا نمیشد که تولدت بی عکس باشه همون عکسای داغونم گذاشتم برای یادگاری بمونه یکم بخندیم بعدن
اینجا حواست نیست ولو شدی بعد از گریه منم یواشکی گرفتم
اینجا سارا دختر عمو امد کنارت نشست ولی نمیدونم شما به چی فکر میکردی ولی خوب بازم ولو تر از قبل شدی
اینجا هم بعد از روشن کردن فشفشه من تعجب کردم شما براتون خیالی نبود ولی دختر عمو انچنان ترسیده بود که فرار کرد منم دوستداشتم بیام شمارو جمع و جورت کنم ترسیدم بفهمی که میخوام عکس بگیرم با همون لباسای تو خونه ازت گرفتم ولی خیلی سوژه با حالی شد
اینجا هم وقتی عمو میخواست کیکتو ببره به بابا گفتم یه بگیر بقلت ازش خوب عکس بگیرم ولی اینم تا امدم بگیرم شیطون سارا پرید از پشت بقلم دستم لرزید