ماهان وغذای اول
سلام عشقم همه کسم الهی مامان فدات بشه
عزیزم شرمنده که وبتو انقدر دیر آپ کردم ولی حالا امدم با هزارتا حرفهای قشنگ قشنگ عزیزم داری برای من و بابایی کلی دلبری میکنی
حرفها وکارهایی که تا حالا یاد گرفتی
به جای بابا میگی اقا
همیشه پیش منو بابایی رو تخت میخوابی هروقت چشاتو باز میکنی تا چشمت به عکس بابایی میفته رو دیوار شروع میکنی بلند بلند خندیدن انگار یکی داره قلقلکت میده وبا صدای بلند میگی اقا اقا
تازه 4 روزه خودتو حسابی دمر میندازی و با شکم همش خودتو به سمت جلو حل میدی و چون جلو نمیری جیغ میزنی که منو حل بدید
اگه کسی کنارت نشسته باشه با تلفن یا کس دیگه ای بغیر شما حرف بزنه تا اخر نگاه میکنی وبه حرفهاش گوش میدی
و خلاصه خیلی کارهای دیگه راستی بیش از حد بابایی شدی حتی وقتی دارم با بابا تلفنی صحبت میکنم گوشیرو میزارم در گوشت چنان خنده وجیغی برای بابای بیچاره میکشی کلی دل بابارو میبری از راه دور
واینم بگم شروع کردم بهت غذا کمکی دادن اولین غذا کمکی که بهت دادم شیره بادامه وای نمیدونی که چقدر دوستشداری همش میگی بده بخورم حالا عکساتو میذارم ببینی که چیکار کردی
وای اخ جون این چی حتما خوش مزه است
یکی بیاد کمک کنه ببینم این چی وگرنه خودم مشغول میشم
وای خاله جونم دستت درد نکنه امدی کمکم
اه تموم شد
بزار ببینم نداره
اهان چرا تهش یه چیزایی معلومه
اهان بزار همشون حسابی بلیسم خیلی خوشمزه بود هم هم هم
خوب بود دستتون درد نکنه چسبید
اینجا مامان غذا تو دهنت میذاشت
قربونت برم با تعجب نگاه میکنی که چرا تموم شده
به بشقابم رحم نکردی
جیگرتو بخورم مامانیییییییییییییییییییییییییییییییی
ماشالله یادتون نره