8ماه زندگی با مرد کوچولو و کارهای قشنگش
سلام مرد کوچولوی مامان
وای که باورش برام سخته که 8 ماه باهات زندگی کردم چه زود گذشت هنوز
صدای گریه کردنت تو اتاق عمل تو گوشمه
هنوز اون چهره معصوم ولپ قرمزیت تو اون پارچه سبز سفید اتاق عمل جلو چشامه
هنوز تلاشهای من برای برگردونن سرت به سمت صدام یادمه وای که با تو بودن چه زود میگذره وچه خوش
وای که عزیزم الان که نگات میکنم میبینم اون پاهای کوچولوت دیگه از تشکت
میزنه بیرون واین نشونه بلند شدن قدتهدوستدارم محکم تو بقلم فشارت بدم
عزیزم از کارات که هر چی بگم تمومی نداره الان دیگه بیچاره بابا که از سرکار
که میاد دیگه حق تکون خوردن نداره اخه شیطون مامان احساس میکنه دوباره باباش میره و نمیاد خیلی بابایی هستی
شکمو هر چی ببینی تو دستمون با خنده و ادا اطفار بهمون میفهمونی دلت میخواد وانچنان اب دهنت راه میقته که انگار تا به حال هیچی نخوردی
وقتی بقل بابایی و دوستداری بیای بقل من با صدای گریت مامان
مامان میکنی ولی ارزو به دل موندم یکبار بدون گریه منو صدا کنی اخه
احساس میکنم توهم میزنم وقتی میگی مامان مامان
عاشق میوه خوردنی هر جای خونه باشی وقتی چشمت به ظرف میوه بخوره
سر 2 سوت ظرف میوه پخش خونه میشه واقا میوه های قرمزوجدا میکنه مثل
شب رنگ..الو قرمز..وبه نشونه موفقیتت بلند بلند میخندی
عاشق تلفن وموبایلی تا صدای زنگ تلفن رو میشنوی با صدای که خودت
میفهمی چی داری میگی میگی گوشی رو بهت بدیم ووقتی هم میگیری هر
کی پشت خط باشه شروع میکنی باهاش صحبت کردن انگار متوجه میشی
بهت چی دارن میگن وتو هم عینا جوابشو میدی اخ که گرفتن گوشی از تو خیلی سخته
وای که اجازه نمیدی هیچ کس ترکت کنه اگه تو یه جمع باشیم یکی بخواد اون
جمع رو ترک کنه با گریه بهش میفهمونی یا نرو یا اگه میخوای بری منو ببر
عاشق ددری اگه در خونه باز بشه با صدای جیغ بلند وخندهای بلندت
خوشحالیتو نشون میدی تند تند دستو پاتو تکون میدی
هر کی چشمش به تو میفته تا نگات تو چشاش میفته بهش لبخند میزنی
وطرف مقابلم این خوش برخوردیتو تحسین میکنه
عاشق تبلیغات تلویزیونی هر جا باشی میفهمی که سریال یا فیلمی که منو
بابایی تماشا میکنیم رسیده به تبلیغات وسریع سرتو برمیگردونی به تلویزیون و
با دقت تمام نگاه میکنی وبا تموم شدنش به کار قبلیت ادامه میدی
برای خودت مطالعه هم میکنی تا چشمت به دفتر یا کاغذی بیفته سریع برش
میداری و شروع میکنی به بازدیدش
دیگه هر چی بگم تمومی نداره عاشق حمامی کردنی عاشق پشت رل
نشستنی عاشق کیبوردی و موسی
عشقم هر چی بگم باز کارهایی هست که بنویسم تمومی نداره ولی فقط تو
یک کلام میگم عاشقتممممممممممممممممممم یه عالمه بوس
این عکس برای موقعی که از اتاق عمل میوردنت بیرونه
اینم عکس حالاته
هزار ماشالله مامان جون چقدر بزرگ شدی