پسرم مامان میمیره اگه شما چیزیتون بشه
سلام عشقم نمیدونی حتی دوستنداشتم این مطلب رو برات تایپ کنم ولی خوب نمیتونم ننویسم
مرواریددومیت به جای اینکه بقل اولی در بیاد دقیقا بالای اولیت در
امد اونم با یه خاطره بدکه اصلا دوست ندارم حتی به یادش بیارم
رفته بودیم خانه پارسا جون اولش که شما تا از در رسیدید دویدید سمت پارسا وشروع کردی به بوس کردنش
بعدش کلی باهاش بازی کردی خیلی بهت خوش میگذشت تااینکه موقع نهاررسید
رفتم برات نهار کشیدم اوردم بدم شما بخورید که یهو با کله خوردی تو ظرف غذا وقتی بلندت کردم دیدم از لب ولثه ات خون میاد اصلا دست و پامو گم کردم نمیدونستم باید چیکار کنم
فقط یادمه که صورتتو شستم ودیگه نتونستم جلوی گریمو بگیرم خاله فاطمه که با ما خانه پارسا جون بود بقلت کردو شروع کرد برات یخ گذاشتن رو لب ولثت اخه یهو کلی ورم کرد
که تو همین هین مامان پارساجون و خاله گفتن وای دندون بالاش در امده اصلا باورم نمیشد اخه با اینکه
دندون پایینت ١هفته بود نیش زده بود انقدر نمایان نیست که دندون بالات چشمک میزنه الهی مامان برات بمیره
که پوست لثت رفت دندونت زد بیرون نمیدونی چقدر اعصابم بهم ریخته بود همش کارم شده بود گریه
اصلا دوستنداشتم ببینم لبتون ورم کرده لثتون کبود شده
ولی کلی مادر بزرگ ومامان پارسا منو دعوا کردن که چرا انقدر خودمو اذت میکنم میگفتن که اگه قرار باشه هر دفعه زبونم لال شماصدمه ببینی من انقدر گریه کنی از بین میرم ولی مامان ب خدا دست خودم نیست من میمیرم اگه به شما چیزی بشه عزیزمتو عشق منی
خدایا مواظب همه نی نی ها باش ما مامانها طاقت نداریم فعلا بای
تاریخ روییدن دومین مرواریدت ١٩/٧/٩١