هورااااااااااااااااااااااااهفتمین مروارید هم پیداش شد
سلام عشقمممممممم
مامان امده ولی دیر امده اخه شما شیطونک نه دیگه برای من وقتی میزاری که به این کارا برسم وقتی هم که خوابی انقدر خسته ام که حسشو ندارم ببخشید
عزیزدلم امدم بگم تو تاریخ19/11/91هفتمین مرواریدت که خیلی زیاد با این 6 تا قبلی فاصله داره پیداش شده میشه سومین دندون کرسیت از بالا الهی فدات بشم میگفتم چرا دوباره کم غذا شدی وبی حوصلهنگو دندون درد داشته بچم
جونم برات بگه از کارات که عشق مامان نمیدونم چرا جدیدا انقدر مامانی شدی انقدر منو دوستداری که نگوهمش میخوای تمام حواسم به تو باشه وای که نمیدونی چه دلبریهایی میکنه تا اهنگ شاد به گوشت برسه چه تو ماشین چه تو خونه اقا میپری وسط وقرش میدیمن ضعف میکنم برات
وقتی خوابتم میاد من هر جای خانه باشم بدو بدو میای دستمو میگری ومیبری اتاق ومیری خودت بالشت وپتوتو میاری پهن میکنی وبهم با دست نشون میدی که یعنی لالا یعنی من بهت میمی بدم شما بخوابی وای جیگرم
اقا تو تمام کارهای خانه کمک میکنه از سفره پهن کردن تا جمع کردن وکشیدن نپتون به فرش باورت نمیشه اون روز از خود زیر اندار تا ظرف بزرگ سالاد رو شما از اشپزخانه از من میگرفتی میبردی تو سالن میدادی به بابا با هزار تا ذوقباباهم تا بلند میشه برای کارهای قشنگت اسپند دود کنه شما هم با اون انگشتای کوچیکت اشاره میکنی به هود که یعنی هود رو بزن دودا بره
یکی از قشنگترین کارات اینه که وقتی بهت میگم اسمت چیه نمیدونم (ضاد)یعنی چی همش تکرار میکنی هی میگم ماهان:اسمت چیه ؟میگی ضاد قشنگ وکامل زبونتو میزاری بین دندونات ومیگی ضاد هر چی میگم بگو ماهان میگی ضاد یه شبم ساعت 3 شب بود منو بابایی داشتیم تی وی تماشا میکردیم وقتی اومدیم بخوابیم من همینطوری دیدم شما خوشگل خوابتون برده بهتون گفتم پسر قشنگم اسمت چیه؟شما هم خیلی ریلکس تو اون خواب عمیق گفتی ضاد ضاد
منو بابایی دقیقا این شکلی شدیمکه چطور تو اون خواب به من جواب دادی
خلاصه جونم بگه شیرین کارایات تمومی نداره ولی دیگه نمیگم چشم بدازت دور باشه الهی
اینم یه عکس ٢نفره با بابا جونت