ماهان عشق بابا و مامانماهان عشق بابا و مامان، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

ماهان نفسی

عاشقانه من و بابایی رو دوستداره

            سلام پسرم ببخشید که دیر به دیر وبت رو به روز میکنم حسابی هم من وهم خودت سرما خوردیم ولی خوب باز دلم نمیاد نیام وبرات مطلب نذارم عشقم همه ی کس مامان نمیدونی که چقدر برام سخت بود ببینم سرفه های شدید میکنی جیگرم کباب میشد ولی خوب کاریش نمیشد کرد پسری که شب روشو نکشه واز گرما فرار کنه همین میشه انقدر دعا کردم دردتات بیاد تو جونم تا تو خوب بشی منم مریض شدم ولی هنوز خوب نشدی امروز بردمت دکتر دکتر گفت انشالله زود زود اگه داروهاتو به موقعه بخوری خوب میشی منم قول میدم داروهاتو سر وقت بهت بدم عزیزم انقدر دوستدارم که هد نداره جدیدا اسممو صدا میزنی هی میگی یهیا یعنی زهرا اخه 3روز خانه ع...
9 دی 1391

ماهان اتیش پاره میشود

  سلام اتیش پاره مامان من امدم با کلی حرف از کجا شروع کنم موندم از اینجا میگم که تو اشپزخانه مشغول درست کردن غذا بودم شما هم مثل همیشه در حال رژه رفتن با دوچرختون بودید اخه دوچرخه شمارو که نمیبره شما دوچرخرو میبرید اینطوری حالا فکر کن اینه سگه دوچرخه شماست خلاصه جونم برات بگه که دیدم یهو صدات داره از ته چاه میاد هی میگی ما ما اه اه اه هم پشت سرش دویدم گفتم ماهان مامان جان کجایی که یهو پاهاتو زیر مبل دیدم چشام شد چهارتا دیم که نگو توپت رو زیر مبل دیدی رفتی ورشداری گیر کردی حالا منو که دیدی لاو ترکوندنت گرفته همش جی بازیت گرفته بود هی میگفتی دی دی دی خلاصه اوردمت بیرون حالا از ترس اینکه دعوات نکنم از بوس کردنم د...
5 دی 1391

یلدات مبارک

  سلام تاج سرم همه کسم نفسم مامان فدای شما بشه دومین شب یلدای زندگیتو بهت تبریک میگم گل پسری تو هندونه شب یلدای من وبابایی عزیزم امسال خانه مامانی دعوت بودیم همه عموهاتم انجا دعوت بودن با خاله ودختر خاله های بابا جون حسابی جمعمون جمع بود گلمونم که شما باشید سبز بود الهی مامان فدات بشه که اصلا اذیت نمیکردی همه چیز شب یلدا مثل هندوانه اجیل میوه کتاب حافظ همگی وسط سالن پهن بودن ولی هم سارا دختر عموت وهم شاداب نوه خاله بابا دست میزدن بهشون ولی شما مثل مرد کوچولوها کنار بودی تا بهت تعارف نمیکردن دست نمیزدی خلاصه از همه دلبری میکردی همه بهم میگفتن هزار ماشالله پسر فهمیده وخوبی داری منم سریع برات اسپند دودو کردم عزیزم انق...
30 آذر 1391

کیانا جونم یه دنیا ممنون

سلام من امدم با ششمین دندونم 6مرواریدمم تو تاریخ 23/9/91بیرون زد هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااا خوب امدم که بگم خاله کیانای عزیز دستت درد نکنه کیانا خانم خاله ای که تو دنیا ی مجای پیداش کردم اصلا ندیدمش ولی خیلی بهم لطف داره نشسته با حوصله کل وبلاگ منو دیده وتمام عکسهای منو به صورت فتو شاپ درست کرد خواستم اینجا ازش تشکر کنم خیلی خیلی ممنون خاله گلی یه دنیا بوس برای و خاله جونم   ...
25 آذر 1391

ماهان شیطونک عاشق لبو وماکارانی

  سلام عشقم مرد من مرد کوچولوی مامانی عزیزم راستی شما پنجمین مروارید کوچولوتم بی خبر در امده اصلا مامان نمیدونه کی این مروارید از صدفش پریده بیرون هر وقت که بوده مطمئنم بین تاریخ٣٠ابان تا ١٠ اذر بوده اخه من هی چک میکردم میدیدم زیر لثته ولی نمیدونم کی زده به این قشنگی بیرون خلاصه بگم مبارکه مبارکه مبارکه حالا بریم سر شیطون بازیهات که تمومی نداره شما هنوز حرف زدن رو یاد نگرفتی ولی هر چی رو بگیم حالیته مثلا اگه بگم قهرم سریع میای منو محکم میبوسی ویه گاز کوچولو هم ازم میگیری اگه بگم بدو به بابا زنگ بزن میری سریع پیش گوشی تلفن وبا صدای بلند ای و ای و وسریع میزاری رو اسپیکر وداد میزنی که بیام شماره رو بگیرم و اصلا اجازه نمیدی من ...
19 آذر 1391

پنجمین سال گرد ازدواجمون

خوشبختی من در بودن باتو است و روز رسیدن به تو تقدیر خوشبختی من است تو آمدی و عمیق ترین نگاه را از میان چشمان دریایی ات به وصال قلبم نشاندی زیباترین گلهای دنیا تقدیم به تو ، بهترین عشق دنیا روز یکی شدنمان را از صمیم قلب تبریک میگویم همسرم امروز بهترین روز وعاشقونه ترین ساعت های عمرم برام یادوری شد   محمدجان ، با یک دنیا شور و اشتیاق وضوی عشق می گیرم و پیشانی بر خاک می گذارم و خداوند را شکر می کنم که ما را با یکدیگر آشنا کرد . آرزو می کنم در لحظه لحظه زندگی مشترکمان در کنار فرزندمان عاشقانه و صادقانه به پیوندی که بسته ایم تا ابد وفادار باشیم   عزیزم امروز وقتی صدای در زدنت امد با یه ذوقی در رو بروت باز ک...
15 آذر 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ماهان نفسی می باشد