ماهان عشق بابا و مامانماهان عشق بابا و مامان، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره

ماهان نفسی

چهارشنبه سوری

     گل پسرم من و ترسوندی امروز مامانی به خاطر اینکه موهاش همش میرخت بعد از 10سال دوباره موهاشو کوتاه کرد شاید بیشتر از 10 سال همه میشه .  به خاطر همین رفتیم خونه عزیز تا همراه خاله فاطمه بریم ارایشگاه  تا اون تورو نگهداره اخه اصلا نمیتونم جایی بزارمت وقتی ازت دور میشم احساس بدی میکنم به خاطر همین هر جا برم میبرمت ولی بدون که چقدر برام عزیز بودی که دلم امد وموهای نازنینمو به خاطرت کوتاه کنم اخه همش با اون دستای کوچولوت که پیشت دراز میکشیدم  موهامو میکشیدی و وقتی مشتتو باز میکردم همیشه یه تار موی من دستت بود میترسیدم نکنه یه وقت بره تو دهنت و احساس میکردم تو هم از اینکه موهامو کوتاه میکردم خ...
23 اسفند 1391

15 ماهگیت مبارک

تولد تولد تولدت مبارک                             مبارک مبارک تولدت مبارک   بیا بندازیم امشب یه عکس یادگاری                   همین شب که شکفتی مثل گل بهاری اشک شادی شمع و نگاه کن                   که واست میچکه چیکه چیکه کام همه رو بیا شیرین کن          &...
13 اسفند 1391

ماهان به روایتی

سلام عشق مامان نفس مامان ببخشید که خیلی طول کشید تا بیام وبلاگ خوشگلتو اپ کنم اخه خیلی کار داشتم الان حدود 1هفته بود با خاله نرگس خانه تکانی عید رو میکردیم دستش درد نکنه حسابی خانه رو نو نوارش کرد همه زحمات رو خاله کشید اخه من فقط وقتی کمکش میکردم که شما خواب بودید وگرنه هر چی ما تمیز میکردیم شما دوباره بهم میزدید الان حسابی راحت تو خانه تمیز نشستم ومنتظر عیدم حالا برسیم به کارهای شما نمیدونم از کجاش بگم شدید یه اتیش پاره به تمام معنا دقیقا وقتی هم که اتیش میسوزونی شبیه همین شکلک بالای مطلب میشی خودتو سرو ته میکنی بامن دالی بازی میکنی نمیدونم چرا دیگه از دندون جدید خبری نیست تو همون 6 تا موندی از حرف زدنتم که هر چی بگم...
13 اسفند 1391

ماهان شده برای خودش اتیش پاره

سلام گل پسر مامان خوبی عشقم ببخشید که دیر به دیر میرسم وبتو اپ کنم به  خدا همش منتظر بودم این اکسپلورر درست بشه تا بتونم برات شکلکم بزارم دیدم نه درست بشو نیست جونم برات بگه که هنوز برای مامان خوب ودرست حرف نمیزنی ولی خوب ودرست و اساسی شیطونی میکنی غذا خوردنتم که دوباره شده یه مشکل اساسی برای من یه روز خوب میخوری یه روز نه حرصمو در اوردی هر روز هم تا 12 ظهر خوابی بابا مشکل داره با خواب شما همش میگه بیدارش کنم تنبل میشه منم هر کاری میکنم بیدارت کنم عصبی میشی دوستنداری از خواب پاشی ولی شیر هم میخوری نه اینکه گرسنه یه کله بخوابی حالا موندم چیکار کنم منشی تلفنی همه خونه هایی که میریم شما هستید چه خونه خودمون چه...
25 بهمن 1391

پسر قشنگم 14 ماهگیت مبارک

  عزیزم تاج سرم 14 ماهگیت مبارک   لبخند زدی و آسمان آبی شد       شبهای قشنگ مهر مهتابی شد   پروانه پس از تولدت زیبایت     تا اخر عمر غرق بی تابی شد   عزیزم تو این روز بهترینهارو برات ارزو میکنم واز خدا میخوام هر قدمی که بر میداری نزدیک شدن به خوش اقبالی وخوش یمنی باشه عزیزم من وبابا به وجودت افتخار میکنیم و تا اخر عمر شکر گذار این نعمت بزرگ از خداوند هستیم دوستتداریم           ...
10 بهمن 1391

ماهان در 13ماهگی

  سلام به روی ماهت ماهان مامان عزیزم نمیدونم باید از کجا برات بگم از چی بگم فقط میتونم بگم که روز به روز که بزرگتر میشی شیطنتاتم بزرگتر و خطرناک تر میشه مثلا میری سراغ سشوار بر میداری میاریش میزنیش به پریز برق وروشنش میکنی تا موهاتو سشوار کنی یا وقتی من یا بابایی پشت رولیم با زوری که داری دنده رو عوض میکنی مجبورم بشینونمت کنارم کمربندتم ببندم وبه گریه های اولیت عکس العملی نشون ندم وطاقت بیارم اخه بد عادت شدی همش باید تو بقلمون باشی اونم فقط پشت رل هر کس نشسته باشه دارم ترکت میدم جارو برقی هم که روشن میکنم اول باید بدم به شما تا شما اول جارو بزنید بعد اگه خسته شدید بدید به من وای که خسته میشم از بس جمع او...
10 بهمن 1391

ماهان در پایان13 ماهگی

سلام شاه پسر مامان ببخشید دیر به دیر وبتو اپ میکنم به خدا نمیدونم چرا جدیدا تند تند سرما میخوری دوباره انفولانزا از پسر عمو و دختر عموت گرفتی هنوز که هنوز اب دماغت به راهه انقدر هم شیطون هستی که نمیدونم به کدوم کارت برسم مریضیت یا شیطنات جدیدا هم که هر کاری بابا جونی میکنه عین اونو انجام میدی مثلا گوشی موبایل رو میگیری دستت از پذیرایی به اتاق خواب از اتاق خواب به اشپزخانه راه میفتی وگوشی رو هم زیر گوشت وهمینطوری صحبت میکنی وبا دستتم اشاره میکنی دقیقا عین خود بابا تا خسته میشی میای گوشیرو میدی بهم و میگه اه اه یعنی خسته شدم جدیدا هم نمیذاری ازت عکس بگیرم تا میخوام عکس بگیرم همش پشتتو بهم میکنی ویه چیزی زیر لب میگی فک...
6 بهمن 1391

13 ماهگیت مبارک عزیزم

امروز خورشید درخشان‌تر است و آسمان آبی‌تر نسیم زندگی را به پرواز می‌کشد                 و پرنده آواز  جدید می‌سراید                 امروز بهاری دیگر است               در روز تولد مهربان‌ترین در میلاد کسی که  چشمانم با  حضورش بارانی است            امروز را شادتر خواهم بود      &n...
10 دی 1391

عاشقانه من و بابایی رو دوستداره

            سلام پسرم ببخشید که دیر به دیر وبت رو به روز میکنم حسابی هم من وهم خودت سرما خوردیم ولی خوب باز دلم نمیاد نیام وبرات مطلب نذارم عشقم همه ی کس مامان نمیدونی که چقدر برام سخت بود ببینم سرفه های شدید میکنی جیگرم کباب میشد ولی خوب کاریش نمیشد کرد پسری که شب روشو نکشه واز گرما فرار کنه همین میشه انقدر دعا کردم دردتات بیاد تو جونم تا تو خوب بشی منم مریض شدم ولی هنوز خوب نشدی امروز بردمت دکتر دکتر گفت انشالله زود زود اگه داروهاتو به موقعه بخوری خوب میشی منم قول میدم داروهاتو سر وقت بهت بدم عزیزم انقدر دوستدارم که هد نداره جدیدا اسممو صدا میزنی هی میگی یهیا یعنی زهرا اخه 3روز خانه ع...
9 دی 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ماهان نفسی می باشد