ماهان عشق بابا و مامانماهان عشق بابا و مامان، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره

ماهان نفسی

تولدت مبارک عشقمممممم

تمام وجودم را در قلبم ، قلبم را در چشمانم ، چشمانم را در زبانم خلاصه می کنم تا بگویم روز تولدت مبارک       دستانم گرمی دستانت را می خواهد پس دستانم را به تو میدهم قلبم تپش قلبت را می خواهد پس قلبم را به تو میدهم چشمانم نگاه زیبایت را می خواهد پس نگاهم از آن توست عشقم تمامی لحظات تو را می خواهند وبرای با تو بودن دلتنگی میکنند دل من همانند آسمان ابری از دوری تو ابری است درخشش چشمانم همانند خورشید درخشان انتظار چشمانت را می کشند پس بدان اگر پروانه سوختن شمع را فراموش کند من هرگزفراموشت نخواهم کرد. عاشـــــــقـــــــــانـــــــه دوســــــتت خواهــــــــــم داشـــ...
15 شهريور 1391

تولد9 ماهگیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییت مبارک

بازم شادی و بوسه گلهای سرخ و میخک          میگن کهنه نمی شه تولدت مبارک                        تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا                                   وجود پاکت اومد تو جمع خلوت ما              ...
10 شهريور 1391

ماهان وسی دی وبلاگش

  سلاممممممم گلم عشقم چند وقتی بود سفارش سی دی وبلاگتو دادم چند روز پیش به دستمون رسید وای که چقدر خوش حال بودم مثل بچه ها سریع پاکت سی دی رو باز کردم ونشستم به تماشای سی دیت چقدر قشنگ طراحی کردن یه دفتر خاطرات جالب خیلی خوش حال بودم که تونستم تمام نوشته های زندگیتو برای همیشه حفظ کنمتو هم با خندهای من وهر ماچی که از سر خوش حالی از لپت میکردم بلند بلند میخندیدی الهی که فدات بشم دست مدیریت نی نی وبلاگم درد نکنه با این کارش تمام زحمات مارو نادیده نگرفت چون خودشم احتمالش میده که خدایی ناکرده اگه یه روز این وبلاگ حذف بشه زحماتمون هدر نره ممنونشممممممممممممممممممممممممممم من وپسرم که همیشه یاد این زحمتی که برامون کشیدن میمو...
5 شهريور 1391

ماهان وعید فطر

سلام پسرم عشقم مرد کوچولوی من ببخشید دیر به دیر میام ولی خوب همش مقصر خودتی اخه انقد شیطون شدی که اصلا اجازه نمیدی کاری کنم خوب امدم تا از روز عید برات بگم عید رفتیم شهرستان اخه اولین عید دادام بود رفتیم خانه مامان بزرگ من وای که چقدر جای خالی دادام معلوم بودخدا بیامرزتش  خیلی دلتنگش شده بودم با شمارفتیم سرخاکش ولی نمیدونم چه حسی داشتی شما که همش با اون دستای کوچولوت میزدی رو سنگ قبرش و میخندیدی الهی مادر همیشه بخندی خلاصه صبحشم که اقا جون یه بزغاله کشته بود وبا گوشتشم عزیز که همیشه اشپزی تو خانه مادر شوهر به گردن اونه یه ابگوشت خیلی خوشمزه بار گذاشته بود وهمش فکرش پیش شما بود که از اون گوشت لذیذ بده شما میل کنید و...
30 مرداد 1391

ماهان شده یه پا شیطون

سلام عشقم مرد من میخندی خوب بخند بایدم بخندی اخه نمیدونی چقدر بلا شدی دیگه موندم باهات چیکار کنم سر دو دقیق نیست میشی جدیدا هم که چهار دست وپا یاد گرفتی تا چشمت به موس یا گوشی که تو شارژمیفته موشکی خودتو به اون میرسونی و ورشمیداری والفرار نمیدونی که چه شکلک های از خودت در نمیاری هرچیزی رو که میبینی میخوای امتحانش کنی اگه بهت ندیدم با همون زبون بچگیت دعوامون میکنی وای که نمیتونیم از جلوی چشمات تکون بخوریم سریع گریه میکنی و تا خودمونو بهت نشون بدیم با اون لبخند نازت دلبری میکنی اشکتم که دمه مشکته بقلت میکنیم سریع میچسبی به ادم نمیدونم چرا انقدراز صدا بلند میترسی مثلا اگه من و بابایی بخوایم باهم بلند صحبت کنیم سریع گریه میک...
26 مرداد 1391

تسلیت به تمام بازماندگان

شنبه بود، آغاز هفته اي براي ما و پاياني براي همه هفته هاي عمرت غمت آوار مي شود بر سرم، و آرزوهايي كه اينك زير خاك مدفون اند و روزه اي كه هرگز افطار نشد ساعت 4:45 به چه مي انديشيدي؟ به مزارع نخود، به شير گاوها، به سيب باغ ها، به نتايج كنكور، به عروسي دخترت، پايان خدمت پسرت، به بيست و چندمين قسمت سريال " خداحافظ بچه "... آسوده بخواب كه آبادي ات ويران شد ديگر دست هاي پينه بسته ات به چه كار مي آيد؟ يك عمر هم كه بيل بزني نه سقف كاه گلي خانه ات تعمير مي شود و نه كمر شكسته ات راست...   با كمال تأسف و تأثر در حادثه زلزله روز شنبه تعدادي از شهروندان شهرستان‌هاي اهر ، ورزقان و هريس كشته و مجروح شده‌اند ...
21 مرداد 1391

8ماه زندگی با مرد کوچولو و کارهای قشنگش

سلام مرد کوچولوی مامان وای که باورش برام سخته که 8 ماه باهات زندگی کردم چه زود گذشت هنوز صدای گریه کردنت تو اتاق عمل تو گوشمه هنوز اون چهره معصوم ولپ قرمزیت تو اون پارچه سبز سفید اتاق عمل جلو چشامه  هنوز تلاشهای من برای برگردونن سرت به سمت صدام یادمه وای که با تو بودن چه زود میگذره وچه خوش وای که عزیزم الان که نگات میکنم میبینم اون پاهای کوچولوت دیگه از تشکت میزنه بیرون واین نشونه بلند شدن قدتهدوستدارم محکم تو بقلم فشارت بدم عزیزم از کارات که هر چی بگم تمومی نداره الان دیگه بیچاره بابا که از سرکار  که میاد دیگه حق تکون خوردن نداره اخه شیطون مامان احساس میکنه دوباره باباش میره و نمیاد خی...
15 مرداد 1391

تولد 8 ماهگیت مبارک مرد کوچولو

مرد کوچولوی من ماهگیت  مبارک     اگه شکلات بودی شیرین ترین بودی ، اگه عروسک بودی بغلی ترین بودی ، اگه  ستاره بودی روشن ترین بودی و تا زمانی که پسر منی عزیز ترینی . روز تولدت  مبارک . . . عزیزم عشقم تولد ٨ ماهگیت با عزیزواقاجون وخاله فاطمه وباباجونی رفتیم رستوران خاتون خیلی خوش گذشت وای که چه شیطون شدی هر جا میرسی باید سریع لباسهای راحتی تنت کنم وگرنه اروم نمونی اله دورت بگردم تولدت مبارک اینجا داشتم حاضرت میکردم ولی انقدر جدیدا از لباس عوض کردن وپوشیدن متنفری هر تیکه ای که تنت میکردم باید یه چند دقیقه نازتو میکشیدم اینج...
10 مرداد 1391

پسرم و کارای جدیدش

سلام مرد مامان چطولیییییییییییییییییییییییی از زبون سارا دختر عمو برات نوشتم چطوری رو عشق من نمیدونی که چقدر بلا شدی جدیدا که با کارات من وبابایی رو غافل گیر میکنی عین ادم بزرگامیمونی اخه بچه مگه بچه هم از تلویزیون سر در میاره که عاشق فیلم های جم شدی شما پا به پای من فیلمارو نگاه میکنی شما قلب منی روح منی اخه نمیدونم دیگه به چی توصیفت کنم مامان جون انقدر با نمک شدی هزار الله اکبر هر کی میبینتت باید سریع برات اسپند دود کنم چون خیلی تو چشمی  جدیدا هم که خودت دیگه قادر به نشستن شدی و میشینی وبا اسباب بازیات بازی میکنی واگه ببینی تلفن زنگ میزنه سریع خودتو به صورت شنا میرسونی به میز تلفن و با جیغ میگی که به من گوشیرو بدید و ...
29 تير 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ماهان نفسی می باشد